...

یاایَّتُهاالنَّفسُ المُطمَئنَّه اِرجِعی اِلی رَبّکَ راضیَه مَرضیّه فَادخُلی فی عِبادی واُدخلی جنَّتی:)

......

ببین من سیالات افتادم خب. بدم افتادم...

دیشب خونه بابا بزرگ بودیم تولد بابارو گرفتیم... اخرشب ظرفارو شستیم شانسی گوشیمو نگا کردم دیدم سیالات انداختتم خب 

زهر مارم شد دیشب خب 

دیشب تا صب کابوس دیدم ... گریه کردم ... ولی بازم مث قبل روی پای خودم وایسادم... ب درک... این نیز بگذرد 

..

......

با بغضی که تو گلومه... 

با تنهاییایی که نمیشه قسمتش کنم با کسی

با گریه هایی ک همش سهم منه... 

با همه اینا 

بازم خدا میبینه و نگاه نمیکنه...

......

زبونش تنده... 

عصبیه... 

وقتی بش کاریو میسپرن تا لحظه اخر انجام نمیده

حال حوصله هیچ کاریو ندارع

ذوق زندگی نداره.

کوچیکترین چیز میرنجونتش

طاقت یه ذره ناراحتی پدرمادرشو نداره ولی می رنجونتشون...

دلش هم قد چیزی ک تظاهر میکنه سنگ نیس

.. 

اون اسمش فاطمس... 

همونی ک امشب برای بار هزارم فکر مرگ[بخوانید خودکشی] ب سرش زد....

خیلی خستس... خیلی

......

دوستت خواهم داشت! همینجا! یک روز در حوالی پاییز!   +امشب رفتیم تو خونمون   دیواراش نصفه و نیمه بود دوتایی تاریکی نشستیم رو آجرا و از آرزوهامون گفتیم!از آینده ای که اینهمه منتظرشیم! +خاتون رنگی یه پیج ......ادامه مطلب

↘️ @TaraneGraphy بعد از عقد رفتیم برای شام, شام ما دوتا را توی یک اتاق تزئین شده جداگانه گذاشته بودند!چند نفری آمدند و برایمان آرزوی خشبختی کردند و رفتند,تنها که شدیم..به چشمانش نگاه کردم,چشمان سیاه و ......ادامه مطلب

چرا من اینطوریم:|

اون از اسما که به هفته بعد خواستگاریش عقد کردن 

اونم از اون دوستم که ۴ ماه نیس نامزد کردن هفته دیگه عروسیشه امروز دیدمش انقد ریلکسس انگار نه انگار که حالا هفته دیگه میخواد لباس عروس بپوشه بی خیاللللل

اونوخت من ۲ سال و ۳ ماهه که نامزدم:| 

دوسال دیگم عقد و عروسی داریم هنوز استرس دارم نکنه یه وخ همو نشناخته باشیم عروسی کنیم:|

 

......

 

یچیزی بگم 

اون خوب عالم ولی تو باعث شدی تو اون اوضا به یکی واس پر کردن تنهاییام فک کنم .... خود تو! 

تنهایی خیلی, هم بد نبود

......

عمو رفت... واس همیشه...

همون ک کودکیام تو خونشون گذش..

واس ارامش روحش فاتحه بخونین...

......

......